چرا قسمت مهمی از هویت فوتبال ایران را نابود کردیم؟!

b_150_100_16777215_00_images_36411.jpgشاید اگر غیر بومی‌ها نبودند و این چنین بی‌تدبیری نمی‌کردند، قسمتی از پازل هویت فوتبال ایران، یعنی پاس در ورطه نابودی قرار نمی‌گرفت.

به گزارش "همدان فوتبال"، انگار همین دیروز بود که آخرین قهرمان ایرانی آسیا، شروع مجدد خود را در هگمتانه با برتری برابر مس کرمان آغاز کرد، اما درست بعد از گذشت 9 سال با برتری برابر همین مس کرمان نیز به دوران حرفه‌ای خودش پایان داد.

در هفته گذشته جملات زیادی قصار شد تا مقصرین و علل ناکامی پاس مشخص شوند، اما باید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران.

شاید امروز متهمان اصلی سقوط پاس را حسن عزیزی یا بهرام یدی بدانند، اما مقصر اصلی کسانی هستند که سنگ بنای پاس را کج گذاشتند، زیرا «گر خشت اول معمار نهد کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج»، آری .... بنیان پاس بسیار متزلزل بود و قبل از اینکه سربلند کند، فرو ریخت.

در نگارش این متن به هیچ عنوان قصد حمایت از مدیران عامل یا سرمربیان امسال پاس را نداریم و بیشتر به دنبال همان مکتب غلطی هستیم که امثال یدی و عزیزی را بر مسند مدیرعاملی پاس نهاد، مکتبی که دستپخت مدیران غیر بومی بود.

پاس مغلوب سیستم غلط مدیریتی شد که سالهاست چوب آن را می‌خورد، آیا تا به حال با خود اندیشیده‌ایم چرا در تمام این 9 سال همواره از پاس چهره شکست خورده ساخته شد و در هر فصل یا بازماندن از صعود و یا فرار از سقوط را رقم زده‌ایم.

متاسفانه مکتبی که مدیران غیر بومی و در رأس آن استاندار برای پاس ترسیم کرده‌اند، هیچگاه از شکست پلی برای پیروزی ساخته نشد و فقط شعار "امروز را عشق است" سر دادیم.

مگر همین چند سال گذشته نبود که در دقیقه 92 هفته آخر از لیگ برتر سقوط کردیم و یا در چند فصل گذشته در هفته آخر با کمک بابک صمدیان و امید طیری از سقوط به لیگ دسته دوم فرار کردیم، پس چرا دوباره همان شیوه غلط را در پیش گرفتیم؟!

متاسفانه مسند کار و تصمیم‌گیری کلان باشگاه پاس بر دوش عده‌ای از مدیران غیر بومی نهاده شد، مدیرانی که حتی امروز هم در همدان نیستند و این بی‌آبرویی در فوتبال را تنها برای مردم این استان گذاشتند و رفتند.

در طول فصل گذشته بارها خبرگزاری فارس در انتشار مطالبی هشدار داد که این شیوه مدیریتی، پاس را در ورطه نابودی قرار خواهد داد، اما گوش شنوایی در ساختمان سفید و سبز استانداری نبود.

انگار مسؤولان بالانشین برایشان فرقی ندارد که قسمت مهمی از تاریخ فوتبال ایران را نابود کردند، پاس، مکتبی در فوتبال ایران بود که به رسم امانت به همدان آمد اما با بی‌تدبیری مسؤولان غیر بومی امانتداری خوبی نکردیم.

این روزها هواداران پاس در همدان و دیگر شهرهای ایران، در گوشه‌ای نشسته و آرام اشک می‌ریزند، مسببان سقوط پاس حتی به خود اجازه نمی‌دهند که از مردم یک عذرخواهی زبانی کرده و تسکینی باشند بر زخم عمیق فوتبال‌دوستان همدان.

* هیأت مدیره 2 نفره بلای جان پاس

دیگر نمی‎توانیم سرمان را با افتخار بلند کنیم، آخر با آخرین قهرمان ایرانی فوتبال آسیا نامهربانی شد و این نامهربانی را همین دایه‌های مهربان‌تر از مادر، با پاس کردند.

انگشت اتهام ما هیچ‌گاه به سوی عزیزی و یدی نشانه نخواهد رفت زیرا اگر مدیریت باشگاه بزرگی چون پاس به هر فرد دیگری با بقال سرکوچه هم که پیشنهاد می‌شد می‌پذیرفتند، اما انگشت اتهام ما به سمت کسانی خواهد رفت که صندلی داغ پاس همدان را به افراد کوچک بفرما زدند و عملاً مکتب بزرگ پاس را حقیر کردند!

استاندار غیر بومی همدان که عنوان ریاست هیأت مدیره باشگاه پاس را بر عهده داشت، با نظرات غیر کارشناسی خود ناخواسته تیشه بر ریشه سومین قطب فوتبال ایران زد.

استاندار همدان، هیأت مدیره نامی و البته ناکارآمدی را برای پاس چینش کرد تا آنها عروسکان خیمه شب بازی باشند که نتوانند در تصمیمات کلان باشگاه دخالت کنند.

در اصل هیأت مدیره پاس متشکل از دو نفر بود، دو همشهری که خودشان می‌بریدند و می‎دوختند و بی‌خیال نظرات کارشناسی دیگران می‌شدند.

پاس را افرادی حمایت فکری کردند که هیچگاه از نزدیک تیم حرفه‌ای را در شهر خود ندیده بودند و در جغرافیای فوتبال ایران صاحب جایگاه نبودند.

به راستی چگونه مردم را هیچ فرض کرده و بعد از بازی با شعور مردم، حسن عزیزی را مدیرعامل پاس کردند و در طول مدیریت او نیز، هیچگونه نظارتی نداشتند و حتی بعد از سقوط پاس بزرگ، روزه سکوت گرفتند و هیچ عذری نیز از مردم نخواستند.

کسی با خود اندیشید که در دو فصل گذشته چه بر سر پاس آمد که در یک قدمی صعود متوقف شد و نتوانست به جمع پلی‎آفی‌ها برسد؟ آری حرکت غیر حرفه‌ای رئیس هیأت مدیره بود که درست شب قبل از بازی آخر در یک حرکت ناخواسته باعث کاهش انگیزه بازیکنان و فرو ریختن دیوار حیا و خط قرمز میان بازیکنان و مدیریت باشگاه شد.

استاندار همدان آنقدر به یکی از اعضای هیأت مدیره خود بها داد تا لیدرها برای تیم از جزیره‌ای میان دریا، مدیرعامل ناشناخته می‎آوردند.

هنوز هم مبهم مانده است که چرا حکم مدیرعاملی رمضانی ماه‌ها در کارتابل ساختمان سبز استانداری ماند و دیر امضا شد، هنوز هم مبهم مانده که چرا با درخواست مدیرعامل جدید، اجازه خروج اکبر محمدی از پاس صادر نشد.

شاید اگر تنها یک هفته زودتر حکم مدیرعاملی عبدالحمید رمضانی صادر می‌شد، امروز به جای در دست داشتن «کاسه چه کنم چه کنم»، به دنبال جذب نفرات مقتدر برای فصل آینده لیگ دسته اول بودیم.

* پاس باغچه‌ای است که باید خاک آن شخم زده شود

انگار بازی با زمان را خوب بلد هستیم و درست به مانند پنج سال گذشته بعد از سقوط، مدتها برای اثبات تبانی حریفان تلاش می‌کنیم و بعد از گذشت چند ماه، بازی زمان‌بر خرید امتیاز را مطرح می‌کنیم و در نهایت هیچ.

تیم ورشکسته و نابود شده پاس همدان بدهی میلیاردی دارد و مدت‌هاست که آه طلبکاران پشت این تیم خوابیده و شاید اگر فرگوسن سرمربی و یا مسی، زلاتان و رونالدو هم بازیکنان پاس بودند، این تیم باز هم نتیجه نمی‌گرفت.

هیأت مدیره باشگاه پاس بهتر است به جای خرید تیم در لیگ دسته اول و پرداخت هزینه میلیاردی برای آن، از بدهی‌های سنگین این تیم بکاهد و مانند یک قهرمان از لیگ دسته دوم شروع کند تا شاید اندکی به اعتبار از دست رفته همدان افزوده شود.

این نظریه‌ای است که بارها کارشناسان اهل فن و مدیران عامل گذشته پاس بر روی آن تاکید دارند و امیدواریم که این بار استاندار همدان گوش دادن به کارشناسان اهل فن را به بادمجان دور قاب‌چین‌ها ترجیح دهد.

حضور پولکی در لیگ دسته اول، همان آب در هاونگ کوبیدن است و تمسخر جامعه فوتبال کشور را در بر خواهد داشت.

اگر پاس را به باغچه‌ای تشبیه کنیم، خاک آن مرده و قابل رویش نیست و باید شخم شود تا دوباره درخت تنومند و البته بی‌شاخ و برگ پاس جان بگیرد، حضور یک ساله در لیگ دسته دوم می‌تواند زمان خوبی باشد تا ساختار باشگاه پاس ترمیم شود.

ساختار باشگاه پاس بسیار ضعیف است، آکادمی فوق ضعیف این تیم باید از نو شروع کند و مربیانی که تاریخ مصرفشان در فوتبال همدان تمام شده است را بیرون کند تا پاس از دسترنج خودش ارتزاق کند، باید از پرداخت میلیونی و وارد کردن بازیکنانی که دلال‌ها آن را به پاس داده‌اند، در این تیم متوقف شود و دست تعدادی از کارکنان پاس و اطرافیان این تیم که جز دریافت پول و بستن قراردادهای میلیونی، کاری ندارند از باشگاه کوتاه شود.

امیدواریم که حضور دوباره مرد بومی و همیشه دلسوز پاس در مسند کار، خون تازه‌ای در رگ‌های این تیم تزریق کند و تیمی که خودش به همدان آورده را دوباره حمایت کند و به جولان دادن تصمیمات یکجانبه و غیرکارشناسی مدیرانی که چند صباحی میهمان همدان هستند پایان دهد.

مسؤولان ارشد استان باید برای فصل آینده شیوه مدیریت بر تیم را تغییر دهند و ساختاری برای آن تعریف کنند که با هر تغییری در صندلی مسؤول ارشد استان، دچار تغییر شیوه نگردد.

پاس باید به سمتی پیش برود که نه به شوری حمایت نیکبخت شود و نه به بی‌نمکی حمایت آزاد، استاندار اسبق همدان شود، این تیم باید به مانند تیم‌های بزرگی از جمله فولاد و سپاهان، صاحب مکتب و سند بالادستی شود تا راهی که به درستی برایش تعریف کرده‌اند را در پیش بگیرد.

امیدواریم مسؤولان استان در فصل آینده به عنوان هیأت رئیسه خود را برگزینند و جای حضور در هیأت مدیره را به مردانی صاحب فکر در عرصه ورزش و اقتصاد دهند و خود بر کار اعضای هیأت مدیره نظارت کنند و کار تخصصی تیم‌داری را بر روی دوش کسانی واگذار کنند که وقت حساب و کتاب کردن با مدیرعامل را داشته باشند.

حضور استاندار، معاونین استانداری و مدیرکل ورزش در هر هیأت مدیره‌ نعمت است اما به راستی مشغله فکری و عملی امورات جاری یک استان، جایی برای رسیدگی به تیم پاس را دارد؟!

این روزها مردم همدان ناراحتند و انگار مسؤولان غیر بومی استان برایشان تفاوتی ندارد که سرنوشت پاس در همدان چه خواهد شد، زیرا چند صباحی میهمان دیار هگمتانه هستند و این است که این گونه مردم را هیچ فرض کرده‌اند و انگار نه انگار که قسمت مهمی از تاریخ و هویت فوتبال ایران را در معرض نابودی قرار داده‌اند.

گزارش از: مجتبی دی‌آبادی خبرنگار فارس